چگونه یک بیان مسئله خوب برای انجام پایان نامه دکتری مدیریت بازرگانی گرایش بازاریابی بنویسیم؟
چگونه یک بیان مسئله خوب برای انجام پایان نامه دکتری مدیریت بازرگانی گرایش بازاریابی بنویسیم؟
وقتی دانشجوی دوره دکتری در رشته مدیریت بازرگانی با هر گرایشی از جمله بازاریابی، یا گرایشهای دیگر مثل گرایشهای دولتی، بیمه، بانکداری و…، پس از انتخاب موضوع برای نوشتن پروپوزال اقدام میکند، اولین قدم «بیان مسئله» است. یعنی باید تشریح موضوع کنند و بگویند که چرا میخواهیم این کار را انجام دهیم و این رساله را با این موضوع پیش ببریم؟ هدفمان چیست؟ متغیرها کدامند؟ مؤلفهها چیست؟ روابط چیست؟ شکاف تحقیق کجاست؟ و… .
در «بیان مسئله» عموماً اساتید دانشگاههای مختلف ائم از دانشگاه تهران، اصفهان، تبریز، مشهد و دیگر دانشگاههای معتبر، دو نظر متفاوت دارند.
بعضی میگویند در «بیان مسئله» محقق باید بیشتر از زبان خودش صحبت کند، یعنی بیان مسئله چیزی است که خودِ محقق با توجه به مشکلی که میخواهد از جامعه حل کند، یا جنبههای علمی یا کاربردی حیطهای که میخواهد بپردازد، لازم است خودِ محقق توضیح دهد و کمتر از رفرنسهای مختلف استفاده کند.
از طرف دیگر بعضی اساتید معتقدند که باید پیشینه تحقیق آورده شود، (یعنی تئوریها نه مطالعات مختلف) و این که با رفرنسهای مختلف مؤلفهها را توضیح دهد و در عین حال تحلیلی هم از محقق داشته باشد و در آخر با توجه به جامعه آماری و شرکتی که قرار است کار کند، مشکل را برای آنها هم توضیح دهد و نهایتاً به سوال اصلی یا مسئله اصلی برسد.
من فکر میکنم روش دوم درستتر باشد. یعنی با استفاده از مطالعات مختلف و رفرنسهای جدیدی که میدهد، باید ببینیم در آن زمینه چه مطالعاتی انجام شده چه کسانی روی کدام بخشها کار کردند. چون وقتی محقق نداند که در مورد آن موضوع چه کارهایی انجام شده و الان مشکل اصلی چیست، اصلاً نمیتواند تحقیق را شروع کند. حتماً باید بداند که آخرین پیشرفتها در زمینه تحقیق مورد نظر، کجاها بوده و از آنها کمک بگیرد. حتی در موضوع خودش او را یک قدم پیش ببرد و مسئله را حل کند. وقتی موضوعی انتخاب میشود قرار نیست به تمام جنبههای آن مسئله پرداخته شود. محقق میتواند در یک حیطه کوچکی از آن مسئله، بسیار با کیفیت کار کند و یک رساله مدیریت خیلی خوب ارائه دهد.
رشتههای مدیریت بسیار کاربردی هستند، گرایشهایی مثل رفتار سازمانی، مدیریت تحقیق و توسعه، مدیریت منابع انسانی، بازاریابی، تصمیم گیری و خط مشی گذاری عمومی، استراتژیهای صنعتی، اینها میتواند موضوعات کاربردی داشته باشد و دارای بیان مسئله خیلی خوب برای سازمانها، کارخانهها، شرکتها و برای طیف وسیعی از نهادها نوشته شود که بگویند این مشکل وجود دارد و من میخواهم این جنبه از کار را دست بگیرم و آن را حل کنم.
معمولاً در گرایشهای مدیریت بازرگانی مانند بازاریابی، رسالههای دکتری، روش تحقیق کیفی و کمّی وجود دارد، بخش اول کیفی با خبرگان تحقیق انجام خواهد شد، با رویکردهای کیفی کدگذاری میشود. چه گرندد تئوری باشد، چه تحلیل مضمون باشد، چه تحلیل تم باشد. چه تحلیل محتوای کیفی ساده، در بخش کیفی با خبرگان است که معمولاً از مدیران ارشد سازمان مربوطه یا اساتید دانشگاه انجام میشود. در بخش کمی، چه برای اعتبار سنجی و چه برای سنخیت سنجی به روش مدرن، از آن شرکت یا سازمان دارای مشکل، میتوانیم کارشناسان را انتخاب کرده و با پرسشنامه کمّی، کار خود را در بخش کمّی پیش ببریم.
بنابراین برای نوشتن «بیان مسئله» ابتدا یک مقدمه که در مورد موضوع بسیار عمومی توضیح داده میشود و بعد از آن، بیشتر متغیر وابسته اهمیت پیدا میکند و شروع کار باید با بیان متغیر وابسته باشد و از آن به متغیر مستقل برسیم. بنابراین دانشجو نباید به ترتیب عمل کند و از متغیر مستقل بنویسد و بعد وابسته را توضیح دهد. ابتدا از متغیر وابسته شروع میکند. این که چه چیزهایی روی آن اثر دارند و یک طوری از متغیر عملی به متغیر مستقل برسد.
حتماً در انتهای «بیان مسئله» که حدوداً بین ۲، ۳ و یا ۴ صفحه خواهد بود (نه خیلی کوتاه ۱ یا ۵/۱ صفحه، نه خیلی بلند مثلاً ۱۰ صفحه) باید مشکل سازمان را در آن حیطه بیان کند و بگوید که سازمان از قائده مستثنی نیست و دارای این مشکل است و ما میخواهیم به این شکل این موضوع را در آن به کار ببریم.
بیان مسئله خوب، به تنهایی میتواند گره از کار باز کند و به اهداف ختم شود. اگر واقعاً بدونیم مشکل کجا هست و برنامه چیست، به راحتی میتوانیم اهداف را بنویسیم و به راحتی میتواند به دانشجو کمک کند که بعد از نوشتن بیان مسئله اهدافشان را بلافاصله بعد از بیان مسئله به راحتی بیان کنند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.