آیا دانشجوی دکتری مدیریت دولتی گرایش منابع انسانی می‌تواند خودش رساله‌اش را بنویسد و خودش انجام دهد؟

آیا دانشجوی دکتری مدیریت دولتی گرایش منابع انسانی می‌تواند خودش رساله‌اش را بنویسد و خودش انجام دهد؟

باید ببینیم هدف از نوشتن رساله چیست؟ یک «رساله» یا «تز» چه مشکلی را بیان می‌کند؟ چه کاری قرار است انجام شود؟ چقدر آن کار جدید است؟ آیا دانشجو از لحاظ روش‌های آماری یا بیان روش تحقیق در آن حدی آموزش دیده است که بتواند رساله‌اش را خودش بدون مشکل به پایان برساند یا خیر؟ مطرح کردن این سئوال که این رساله یا این پایان نامه دکتری مدیریت دولتی گرایش منابع انسانی با گرایش‌های مختلف مدیریت مثل مدیریت بازرگانی، مدیریت دولتی، مدیریت منابع انسانی و…، قرار است چه گره‌ای از جامعه باز کند، در «بیان مسئله» بسیار مهم است.

قبل از این که دانشجو بخواهد پایان نامه اصلی خود را در رشته مدیریت بنویسد، باید کار نوشتن پروپوزال را شروع کند. نوشتن پروپوزال می‌تواند با مشاوره مؤسسات مختلف انجام شود یا این که دانشجو خودش آن را انجام دهد.

انجام پروپوزال دکتری در رشته مدیریت

بهتر است این را بدانیم که اگر دانشجو در بعضی نقاط ضعیف بوده و شروع به تحقیق و پژوهش کرده است، یک سری از اصلی‌ترین مراحلی که برای نوشتن پروپوزال لازم است را، باید یاد بگیرد. یعنی باید بداند که چگونه مسئله را بیان کند (بیان مسئله را بنویسد). بیان مسئله به این شکل نیست که بخواهد از جاهای دیگر کپی کند. ابتدا باید پیشینه را مطالعه کند و در آن زمینه و عنوانی که دارد، مطالب مرتبط را مطالعه کند، ولی بیان مسئله فرمول‌های خاص خودش را دارد.  یعنی باید از توضیحات ابتدایی در مورد متغیرها و مؤلفه‌های تحقیق شروع کند، گپ مسئله یا شکاف تحقیق را بگوید، مشخص کند که در این مطالعاتی که دیده و بررسی کرده، ائم از داخلی و خارجی، بخصوص مطالعات داخلی، مطرح کند که محققان مختلف به این جنبه‌های تحقیق پرداخته‌اند. حالا دانشجو میگوید: «من می‌خواهم این جنبه را مطالعه کنم. چیزی که تا به حال مطالعه نشده و این قسمت را می‌خواهم حل کنم». بنابراین همین قضیه نوآوری تحقیق هم می‌شود. این که می‌گویند در رساله دکتری باید نوآوری تحقیق داشته باشیم، دقیقاً به همین موضوع اشاره می‌کنند. باید حتماً یک فرقی بین موضوع پژوهش و کاری که داریم انجام می‌دهیم، چه از نظر روش و چه از نظر اهداف و سئوالات با دیگر تحقیقات قبلی که تا به حال در آن موضوع انجام شده، حتماً باشد و در حقیقت یک نوآوری داشته باشد، در نتیجه از نتایج مطالعه ما نهادهای مختلف چه از نظر علمی و چه کاربردی می‌توانند استفاده کنند. پس در بیان مسئله حتماً باید شکاف تحقیق مشخص شود و دنبال کارهای تکراری نرویم. این که خیلی از کارها انجام شده و بعضاً دیده می‌شود که خیلی از دانشجویان دوباره به دنبال آن‌ها می‌روند و مجدد به همان جواب‌ها می‌رسند. باید به دنبال عنوان‌هایی برویم که تا به حال انجام نشده. می‌توانیم از پیشنهادات برای مطالعات آینده برای پایان نامه دکتری مدیریت دولتی گرایش منابع انسانی استفاده کنیم. آن‌هایی که در رشته‌های مدیریت دولتی مخصوصاً تصمیم‌گیری و خط مشی گذاری عمومی، یا رشته مدیریت دولتی، رفتارسازمانی، مدیریت تطبیقی و توسعه، بیمه، مدیریت مالی یا فناوری، کسب و کار هوشمند و… این‌ها می‌توانند خیلی از آن پیشنهادات برای مطالعات آینده استفاده و موضوعات خیلی خوبی را در آن‌ها پیدا کنند. چون وقتی یک رساله انجام می‌شود و به اتمام می‌رسد، محقق برای آیندگان و آن‌هایی که می‌خواهند در آن موضوع تحقیق کنند، پیشنهادات خیلی خوبی می‌دهد.

– انتخاب موضوع:

اولین قدم انتخاب موضوع است. یعنی وقتی موضوع انتخاب شد، شما باید یک پیشینه تحقیق از سایت‌های ایرانداک یا سیکا و یا حتی در گوگل جستجو نمایید تا مطمئن شوید آیا تا کنون تحقیقی در این زمینه انجام شده یا خیر؟

«موضوع» باید با دقت انتخاب شود. خیلی از دانشجویان می‌خواهند موضوعات سختی انتخاب کنند که اصلاً نبوده و تا به حال هیچ تحقیقی در مورد آن و حتی نزدیک به آن صورت نگرفته !

خیر! اصلاً لازم نیست که موضوع آن قدر جدید باشد که دانشجو را دچار مشکل کند، از طرفی موضوع نباید آن قدر تکراری باشد که تمام مؤلفه‌های آن یا حتی عین خودِ موضوع کار شده باشد و کاملاً تکراری باشد و دانشجو بخواهد فقط جامعه آماری آن را تغییر دهد یا برای شرکت دیگری انجام دهد. این کارها برای رساله دکتری بی فایده است و بخصوص چون در مقطع دکتری، دانشجو باید دو مقاله برای دفاع ارائه دهند و این مقاله‌ها عموماً علمی و پژوهشی خواهد بود و دارای درجات بالایی هستند، مورد قبول واقع نخواهد شد. بنابراین انتخاب موضوع در عین سادگی، در واقع می‌تواند یکی از مهمترین و سخت‌ترین مرحله از کار رساله مدیریت باشد.

موضوع در گرایش‌های مدیریت، خیلی شبیه به هم هستند. گرایش‌های مالی، مدیریت تولید و عملیات، مدیریت سیستم‌ها، تحقیق در عملیات، بانکداری، مالی بین‌الملل یا گرایش‌های مختلف کارآفرینی، دیده شده که خیلی می‌توانند شبیه به هم انتخاب شوند، از طرفی گرایش‌هایی مثل مدیریت رسانه، مدیریت آموزشی، مدیریت آموزش عالی، علوم ورزشی و… می‌توانند تحقیقات خیلی کاربردی انجام دهند.

در انتخاب موضوع رساله دکتری در پایان نامه دکتری مدیریت دولتی گرایش منابع انسانی باید خیلی دقت کرد و حتماً بیس نظری و پایه نظری در حیطه‌ای که انتخاب کرده‌ایم، موجود باشد. برای این منظور مشورت با استاد راهنما یا دانشجویانی که در مقاطع بالاتر هستند و قبلاً از رساله خود دفاع کرده‌اند و یک سال از دفاع رساله‌شان گذشته، می‌توانند راهنمایی‌های خوبی داشته باشند. همچنین یک سری از مؤسسات آموزشی که در کار رساله دکتری تبحر و تجربه دارند می‌توانند کمک‌های مشاوره‌ای خوبی به دانشجو داشته باشند.

پروسه انتخاب موضوع پایان نامه نباید خیلی حساسیت زا باشد و دانشجو در مورد آن دچار وسواس شود. وقتی دانشجو مطمئن شد که موضوع خوب است و دارای پیشینه هست و مهمتر از همه تکراری نیست، می‌تواند موضوع را به راحتی به پایان برساند و حتماً تحقیق خوبی خواهد شد.

 

چگونه یک بیان مسئله خوب برای انجام پایان نامه‌ دکتری مدیریت بازرگانی گرایش بازاریابی بنویسیم؟

چگونه یک بیان مسئله خوب برای انجام پایان نامه دکتری مدیریت بازرگانی گرایش بازاریابی بنویسیم؟

وقتی دانشجوی دوره دکتری در رشته مدیریت بازرگانی با هر گرایشی از جمله بازاریابی، یا گرایش‌های دیگر مثل گرایش‌های دولتی، بیمه، بانکداری و…، پس از انتخاب موضوع برای نوشتن پروپوزال اقدام می‌کند، اولین قدم «بیان مسئله» است. یعنی باید تشریح موضوع کنند و بگویند که چرا می‌خواهیم این کار را انجام دهیم و این رساله را با این موضوع پیش ببریم؟ هدف‌مان چیست؟ متغیرها کدامند؟ مؤلفه‌ها چیست؟ روابط چیست؟ شکاف تحقیق کجاست؟ و… .

در «بیان مسئله» عموماً اساتید دانشگاه‌های مختلف ائم از دانشگاه تهران، اصفهان، تبریز، مشهد و دیگر دانشگاه‌های معتبر، دو نظر متفاوت دارند.

بعضی می‌گویند در «بیان مسئله» محقق باید بیشتر از زبان خودش صحبت کند، یعنی بیان مسئله چیزی است که خودِ محقق با توجه به مشکلی که می‌خواهد از جامعه حل کند، یا جنبه‌های علمی یا کاربردی حیطه‌ای که می‌خواهد بپردازد، لازم است خودِ محقق توضیح دهد و کمتر از رفرنس‌های مختلف استفاده کند.

از طرف دیگر بعضی اساتید معتقدند که باید پیشینه تحقیق آورده شود، (یعنی تئوری‌ها نه مطالعات مختلف) و این که با رفرنس‌های مختلف مؤلفه‌ها را توضیح دهد و در عین حال تحلیلی هم از محقق داشته باشد و در آخر با توجه به جامعه آماری و شرکتی که قرار است کار کند، مشکل را برای آن‌ها هم توضیح دهد و نهایتاً به سوال اصلی یا مسئله اصلی برسد.

من فکر می‌کنم روش دوم درست‌تر باشد. یعنی با استفاده از مطالعات مختلف و رفرنس‌های جدیدی که می‌دهد، باید ببینیم در آن زمینه چه مطالعاتی انجام شده چه کسانی روی کدام بخش‌ها کار کردند. چون وقتی محقق نداند که در مورد آن موضوع چه کارهایی انجام شده و الان مشکل اصلی چیست، اصلاً نمی‌تواند تحقیق را شروع کند. حتماً باید بداند که آخرین پیشرفت‌ها در زمینه تحقیق مورد نظر، کجاها بوده و از آن‌ها کمک بگیرد. حتی در موضوع خودش او را یک قدم پیش ببرد و مسئله را حل کند. وقتی موضوعی انتخاب می‌شود قرار نیست به تمام جنبه‌های آن مسئله پرداخته شود. محقق می‌تواند در یک حیطه کوچکی از آن مسئله، بسیار با کیفیت کار کند و یک رساله مدیریت خیلی خوب ارائه دهد.

رشته‌های مدیریت بسیار کاربردی هستند، گرایش‌هایی مثل رفتار سازمانی، مدیریت تحقیق و توسعه، مدیریت منابع انسانی، بازاریابی، تصمیم گیری و خط مشی گذاری عمومی، استراتژی‌های صنعتی، این‌ها می‌تواند موضوعات کاربردی داشته باشد و دارای بیان مسئله خیلی خوب برای سازمان‌ها، کارخانه‌ها، شرکت‌ها و برای طیف وسیعی از نهادها نوشته شود که بگویند این مشکل وجود دارد و من می‌خواهم این جنبه از کار را دست بگیرم و آن را حل کنم.

معمولاً در گرایش‌های مدیریت بازرگانی مانند بازاریابی، رساله‌های دکتری، روش تحقیق کیفی و کمّی وجود دارد، بخش اول کیفی با خبرگان تحقیق انجام خواهد شد، با رویکردهای کیفی کدگذاری می‌شود. چه گرندد تئوری باشد، چه تحلیل مضمون باشد، چه تحلیل تم باشد. چه تحلیل محتوای کیفی ساده، در بخش کیفی با خبرگان است که معمولاً از مدیران ارشد سازمان مربوطه یا اساتید دانشگاه انجام می‌شود. در بخش کمی، چه برای اعتبار سنجی و چه برای سنخیت سنجی به روش مدرن، از آن شرکت یا سازمان دارای مشکل، می‌توانیم کارشناسان را انتخاب کرده و با پرسشنامه کمّی، کار خود را در بخش کمّی پیش ببریم.

بنابراین برای نوشتن «بیان مسئله» ابتدا یک مقدمه که در مورد موضوع بسیار عمومی توضیح داده می‌شود و بعد از آن، بیشتر متغیر وابسته اهمیت پیدا می‌کند و شروع کار باید با بیان متغیر وابسته باشد و از آن به متغیر مستقل برسیم. بنابراین دانشجو نباید به ترتیب عمل کند و از متغیر مستقل بنویسد و بعد وابسته را توضیح دهد. ابتدا از متغیر وابسته شروع می‌کند. این که چه چیزهایی روی آن اثر دارند و یک طوری از متغیر عملی به متغیر مستقل برسد.

حتماً در انتهای «بیان مسئله» که حدوداً بین ۲، ۳ و یا ۴ صفحه خواهد بود (نه خیلی کوتاه ۱ یا ۵/۱ صفحه، نه خیلی بلند مثلاً ۱۰ صفحه) باید مشکل سازمان را در آن حیطه بیان کند و بگوید که سازمان از قائده مستثنی نیست و دارای این مشکل است و ما می‌خواهیم به این شکل این موضوع را در آن به کار ببریم.

بیان مسئله خوب، به تنهایی می‌تواند گره از کار باز کند و به اهداف ختم شود. اگر واقعاً بدونیم مشکل کجا هست و برنامه چیست، به راحتی می‌توانیم اهداف را بنویسیم و به راحتی می‌تواند به دانشجو کمک کند که بعد از نوشتن بیان مسئله اهدافشان را بلافاصله بعد از بیان مسئله به راحتی بیان کنند.